کفتار

ببین، من از همه ماجرا خبر دارم ... از آن خیانت بی ادعا خبر دارم

بدون حرف برو، واژه ها خطرناکند ...  تمام رخت و لباست درون آن ساک اند

بدون حرف برو آن کلید را بگذار ... بدون حرف ، رجز، تسلیت به من ، کفتار

ببین! من از همه ماجرا خبر دارم ... دروغ پشت دروغ ، به خدا خبر دارم

ببین تمام تنم مثل بید می لرزد ... لبم که اسم تورا سر برید می لرزد

حوالی نفسم انتقام زندانی ست ... و حکم تبرئه اش یک هوای طوفانی ست

ببین ،  من از همه ماجرا خبر دارم ... از آن دروغ به شب مبتلا خبر دارم

چرا دروغ به من؟! من که عاشقت بودم ...  حریص دفتر ثبت دقایقت بودم

اگر که ثانیه یخ بسته بود می گفتی ... به درز فاجعه نخ بسته بود می گفتی

منی که لهجه افکار صامتت بودم ... برای حرف زدن پای ثابتت بودم

بدون حرف برو آن کلید را بگذار ... بدون حرف ، رجز، تسلیت به من ، کفتار

بدون حرف برو ، بحث ما خود آزاری ست ... تمام شد به خدا، این غرور کفتاری ست

ببین ،  من از همه ماجرا خبر دارم ... از آن خیانت بی ادعا خبر دارم

چرا دروغ به من؟! من که عاشقت بودم ...  حریص دفتر ثبت دقایقت بودم

منی که لهجه افکار صامتت بودم ... برای حرف زدن پای ثابتت بودم

بدون حرف برو واژه ها خطرناکند ... پر از دروغ و سرابند و گاه غمناکند ....