من پرازاحساسم


عشق من جز غم دلواپسی نیست
آخه قلبم مثل قلب کسی نیست
تو به تصویری چه کودکانه دل باخته ای
منو اون جوری که در باورت ساخته ای
تو به نقشی ،که چه دوره از من
عکس ماه،توی آب روشن
توی،رویایی مثل بیداری
تو میخوایی،که ماه روازبرکه بیایی برداری


عشق من جز غم دلواپسی نیست
آخه قلبم مثل قلب کسی نیست
من پرازاحساسم توپرازاحساسی
وای اگه قلب منو نشناسی
بیا با عشق واحساس منو دوباره بشناس
بیا با عشق واحساس منو دوباره بشناس


من نه عمری پشت شیشه چون عروسک بودم
نکه خفته بین پنبه هاوپولک بودم
من اگرسردار عشقم یا که پاک باخته ام
سرنوشتم را با دستای خودم ساختم
قصه ها گذشته برمن تا بدونم کیستم
سرگذشتم هر چه بوده من پشیمون نیستم
یه زمان عاشق وگاهی توی آغوش هوس
هرچه بوده انتخاب من بوده و بس


عشق من جز غم دلواپسی نیست
آخه قلبم مثل قلب کسی نیست
من پرازاحساسم توپرازاحساسی
وای اگه قلب منو نشناسی
بیا با عشق واحساس منو دوباره بشناس
بیا با عشق واحساس منو دوباره بشناس


گاهی سرشاراز حقیقت گاهی مغلوب گناه
هر چه هستم تو فقط مرابرای من بخواه
من اگه مریم پاکم یاکه یک گیاه هرز
عشق من بیا به باورهای من عشق بورز
من پرازاحساسم تو پرازاحساسی
مگه میشه قلبم رو نشناسی مگه میشه.....

پدر بزرگ

سلام دوستان عزیز

من پدر بزرگم فوت شده به همین خاطر حوصله ندارم آپ کنم

روحش شاد و یادش گرامی 

ایشالا پست بعدی جبران می کنم

 

پدربزرگم مرحم دردم الهی دورت بگردم

                    تو فقط شریک اشک و بغض و اخم و خندم

 

خط موازی

 

اگه با تموم این خاطره ها
تو همین دفتر عشق جام بیزاری بعد اون دیگه نه من مال من
نه تو تکیه گاه این شکستگی
بیا عاشق بمونیم کنار هم
نگو از این نرسیدن خسته ام
نگو از این نرسیدن خسته ام ما به هم نمی رسیم آخر بازی همینه
آخر عشق دوتا خط موازی همینه
ما به هم نمی رسیم
من و تو مثل دو تا خط موازی می مونیم
که توی دفتر عشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم آخر شب
تو همون دفتر کهنه پیر شدیم
با هم و کنار هم روز ها گذشت
دستای من نرسیده به دست تو
می دونم که ما به هم نمی رسیم
اگه با شکست من شکست تو
اگه من بشکنم،تو بی خیال
بگذری و تنهام بذاری