ســــنــــگ صــبـــور و وصـــیـــت نــــــــــامـــــــه

     دوستان امروز از شدت نا امیدی دو تا متن که یکیش وصیت نامه من هست و دیگری حرف دلمه نوشتم

چه بده که همه دورت باشن دوستت داشته باشن ولی بازم احساس تنهایی کنی
چه سخته آدم غمشو پنهون کنه چه غم انگیزه نتونی با کسی درد دل کنی کاش من یه سنگ صبور داشتم.
ولی نه سنگ صبورم تحمل غمای منو نداره کاش گفتار آدمیان را ضمانتی بود یا به دمبالش قول های نبود
تا شاید عمری به تباهی کشیده نمی شد و لحظه هایی به هیچ نمی رسید
کاش عقلی بود ملاک مرد و نامرد ی ،  می شناخت و به یاوهای کودکانه ای 
نامردان دل خوش نمی داشت 
                                            اما چه سود....
عمری به غفلت گرفتیم ساده بودیمو به سادگیمان خورسند دیگرانمان بردندو ،
دریدندو  خوردند و اینک خسته دقایق مرگ با عقربه های شتابان
به شمارش نشسته ایم تا شاید مرگمان مرحمی باشد به زخمی که در دل داریم
همه ای نامردان خواسته و دانسته به چاه بی غیرتیمان کشیدند و در آروزها رو کور کردند
                                          فریاد و دیگر هیچ...!

       
چرا که امید آن چنان تواناست
                                         که پا بر سر یاس بتوان نهاد


                                                                                  وصیت نامه

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو :

« من خوب می شناختمش

نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود .

حتی زمان مرگ

آن لحظه های پر ز درد و غم و غروب

آن بیقرار عشق

چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود . »

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

« شب در میان تاریکی در نور ماهتاب

هر روز در درخشش خورشید تابناک

هر لحظه در برابر آیینه ی زمان

آن دختر سکوت ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

« جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد

هرگز خیانتی به دستان تو نکرد

هرگز نگاه پاک و زلال تو را ؛

با هیچ چشم سیاه مستی عوض نکرد

تا آخرین نفس ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود . »

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

افسوس ! دیر شد ؛ ای کاش !

کمی زودتر می آمدی . »

اما بگو :

« من خوب می دانم

حتی در آن جهان

آن خفته ی خموش ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته است

روز ی اگر .......

اما ؛ نه ؛

او هیچوقت دیگر نمی آید .

کاش عمرم را به پایش هدر نمی کردم

..............

نظرات 7 + ارسال نظر
از تبار درد جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارین
مخصوصا مطالبش
به منم یه سری بزنین
بای

زهرا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.saattanhaie.blogsky.com/

سلام
پسره ه ه ه ه ه ه ه ه ه !!!!!!!!!!!!!!!!!!چی شده ه ه ه؟!!!!
یه سلامتی D:
رفتنی شدی.....D:
میگما کوری که دیگه آرزوی مرگ کردن نداره که عزیزم....
هلن کلر هم کور بود هم کر....اما آرزو مرگ نکرد.

الان دیگه دارم باهات چت میکنم بقیه حرفامو اونجا بهت میگم

******************فعلا***********************

غزاله جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ب.ظ http://ice-heart-me.persianblog.com

سلام!
دیگه نبینمااااااااااااااا..
قــــــول دادی.یادت نرهْ!

امیر جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ب.ظ http://bache-mahal.blogfa.com

سلام .. وبلاگ خوبی و مفیدی داری.. در خبرنامه کلوب حتما وبلاگت رو معرفی می کنم

دختر پاییزی چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.lovely-god.blogfa.com

سلام
چرا وصیت نامه ؟
هر کسی که می پرد باید پای سقوطش هم بشیند. من هم برای آرزوی پرواز در هوای عشق پریدم. ولی افسوس که پریدنم سقوط به اعماق ناباوری را به همراه داشت. بله این چنین بود که من در پرواز عشق پای غربتِ تنهایی نشستم!!!

امیدوارم دیگه هیچ وقت انقدر بیقرار نباشی...

هر چند که من خودمم ...

roya پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:14 ب.ظ

بابا دمت گرم خخخخخخخخخخخخخخخخیلی باحاله

ناشناس چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:12 ق.ظ

دیگه از دست نوشته هات حالم داره به هم می خوره تو لیاقت زندگی نداری

سلام
کسی شما رو مجبور نکرده متن های من رو بخونی
یا شاید هم می خوای با این کارت خود تو مطرح کنی عقد های حقارت رو روش سرپوش بزاری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد