توی این کوچه دلواپسیها
ما به هم پیوستیم
دستامون تو دست هم
قلبامون می تپیدن برای هم
من تو چشمای سیاه تو خیره ماندم
تو منو خنده کنان بوسیدی
شاخه ای عشق به من بخشیدی
لب من باز شد از خنده تو
شب آغاز شد از خنده تو
ستاره ها چرخ زنان به آسمان پیوستند
گلهای سرخ بر دامن دشت بنشستند
شهره شهر شد عشق من و تو
آفتاب شب سرد شد عشق من و تو
من به تو آویختم
شاخه ماهو برایت چیدم
تو زمن ماهو گرفتی و به مو آویختی
قطره عشق و به دریا ریختی