از چشم تو تا عمق وجودم

کاش می دیدم چیست

آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست!

آه. وقتی که تو لبخند نگاهت را. می تابانی

بال مژگان بلندت را. می خوابانی

آه. وقتی که تو چشمانت

آن جام لبالب از جاندارو را

سوی این تشنه ی جان سوخته. می گردانی

موج موسیقی عشق از دلم می گذرد.

روح گلرنگ شراب در تنم می گردد.

دست ویرانگر شوق پرپرم می کند ای غنچه ی رنگین! پرپر!

پیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست

کاش می گفتی چیست

آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست.

با چشم بسته آرزو می کنم:

آرزویم اینست:

نتراود اشک از چشم تو هرگز.مگر از شوق زیاد.

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز.

و به اندازه ی هر روز. هر لحظه. تو عاشق باشی.

عاشق آنکه تو را می خواهد.

و به لبخند تو از خویش رها می گردد.

و تو را دوست بدارد

به همان اندازه

که دلت می خواهد.

مجنون و لیلا

به مجنون گفت ناصح کای بد اختر

گناهی از محبت نیست بدتر

تو را ایزد به توبه امر فرمود

برو از عشق لیلا توبه کن زود

چو بشنید این سخن مجنون فغان کرد

به زاری دست سوی آسمان کرد

خدایا توبه کردم.توبه اولی

زهر چیزی بغیر از عشق لیلا.

فاصله با آرزوهای ما چه کرد

  کاش میشد در عاشقی هم توبه کرد  

برای...(۲)

ای سراپایت خوب.

ای کلامت دریا.

ای نگاهت باران.

با من از عشق بگو.

محتاجم به نوازشگری لبهایت.

با من از نقطه ی آغاز بگو.

از سکوتت.فریاد.این چنین می جوشد.

و تو خاموشی باز.

کاش میشد به تو نزدیک شوم.

از سکوتت بگذرم.به کلامی برسم.

پشت این خاموشی.

نازنین دل من.

حرف بزن مشتاقم.