ببین با رفتنت قلبمو شکستی تو اون لحظه یکی دلو خواست
چیزی نگفتم: آخ دل خاکی که دزدیدن نداره تو این دیونه رو می خواستی
امتحان کنی دل عاشق که سنجیدن نداره یادته یه روز بهت گفتم:چشمت باشه قبله ی من؟
گفتی:چشم که پرستیدن نداره اگه دوست داری تو برو پیش همونی که از راه رسیده اونی که با اومدنش خنجر به قلب من زده ، خیلی وقته که دیگه ازت خبری ندارم این رو خوب می دونم
که دیگه رو دلت اثر ندارم انگار وقتی از سفر اومدی سلیقتم عوض شده روی جلد کتابام روی،
صفحه های دفترم فقط همین یه جمله رو نوشتم
هرکسی به جز خودت پر
ادامه دارد........