ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چشمهایم خالی است
خالی از سایه سنگین نگاهی عاشق
دستهایم خالی است
خالی از وسعت باهم بودن
خالی از حجم نوازشگر عشق
در کنار تو پر آواز شدن
در کنار تو به تنهایی و غم خنده زدن
با تو همدم شدن
با تو همرازشدن
با تو دوساز شدن
با تو آغاز سخن از هر چیز
کیست با این همه امید دراز ؟
با تو ماندن با تو بودن آرزوی تنهای من است
من آن رنجیده خاطر اسیر چشم یار بی وفایم
من آن رفته از یاد در این دونیای بی عشق و وفایم
من آن گمگشته در ظلمت شبهای سیاه و تارم
من آن خسته دل در فکر رهایی از زندانم
من آن اسیر چشمان سیاه نا مهربانم
من آن دیوانه در شهر و دیار عاقلانم
من آن سکوت مرگبار در کنار هزاران فریادم
شبی بی حوصله رفتی دعا کردم که بر گردی
خدا را تا سحرآن شب صدا کردم که بر گردی
تمام لحظه هایم را فنا کردم که بر گردی
چه بیهوده دلم را مبتلا کردم
که برگردی
۲تا خبر
۱:به داداشم امید هکر سر بزنید چون سایتش راه اندازی شد
۲:دوستانی که می خوان لینک شون تو وبلاگ باشه بهم خبر بدن
غرورم را شکستی
سکوتم را شکستی
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساس قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمانت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
و من هم یک پرنده تشنه بارانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی است رنگ شوق چشمانم
در کوره
?رهی که پـیش ِ رویم باشددر ماذنه
?ی ِ عشق ... صلا می?دادندآنجا که تویی
... بهار و باران باشدچـون باد به باغها دوانم کردی
با آنکه از این عشق ِ تو خستم دل ِ خویش
با آنکه بسان ِ شعله داغم شب و روز
ای آیه
?ی ِ عاشقانه ! تفسیر ِ تو چـیست؟باری
... گـنهِ تو دل شکستن باشدچـشمم بنگـر تو
... گـله می?بارد از اواز بار ِ غمت ببین شکستم یا نه؟
ای بغض ِ شکسته
! ناله را معنی کندر حسرت ِ تو اشک ِ روانم چـه شود؟
من بی غم ِ دوست
... شاد نتوانم زیستباید که غمت به جام ِ جانم ریزد
بازآی و درختِ بی
?بهارم بشکنهر دل که بهانه
?ی ِ هوای ِ تو گـرفت