گذشته

گذشته یک زخم پیر و کهنس خوب نمیشه

تو ابرا یک ابر گریه سازه دور نمیشه

یک مرغ جلده که هیچ وقت نمیره

یک دشت خشک که با اشک جون میگیره

یک زنجیره یک بنده یک دیواره بلنده

گذشته جنس کوه مثل سنگه

چه سخته چه سخته گذشتن از تو دیوار گذشته

یک خوابه رسیدن به فردایی که پشت اون نشسته

گذشته تو فریاد تموم گریه هامی

یک عمر تو بیداریی تلخ قصه هامی

تو شب هامو به بیزاری کشوندی

تو خورشید یک خواب رو سوزوندی

تو آزاری تو دردی یک دیوار بلندی

گذشته جنس کوه مثل سنگه

چی می شد چی می شد

تموم لحضه های من که میرن

بمیرن، بمیرن که امروز من رو از من نگیرن

 

 

 

سکوت

من آن رنجیده خاطر اسیر چشم یار بی وفایم
 من آن رفته از یاد در این دنیای بی عشق و وفایم
من آن گمگشته در ظلمت شبهای سیاه و تارم
 من آن خسته دل در فکر رهایی از زندانم
من آن اسیر چشمان سیاه نا مهربانم
 من آن دیوانه در شهر و دیار عاقلانم
من آن سکوت مرگبار در کنار هزاران فریادم


سلام دوستان

خیلی از دوستان ایمیل من خواستن

چشم من میزارم ولی کنار صفحه رو هم نگاه کنید هستش

Yahoo iD: b_e_h_r_o_o_z_e_v_o_s_o_g_h_i

مرز احساس

  تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساس قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار
چشمانت
رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
و من هم یک پرنده تشنه بارانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی است رنگ شوق
چشمانم