عشق خاموش (قسمت دوم)

اما این رسمش نیست که با دیونه ی خودت اینطوری کنی.
نمیدونم شاید خسته شدی از من و عشق من.
نمیدونم چرا ما دوست داشتن رو از هم پنهان می کنیم!
نمیدونیم داریم یه قلب رو ویرون می کنیم زیر دین چشمات .
عمری دارم می سوزم تو تنها دلیل من بودی.
تو علت قشنگی خوابای من بودی،شاید روزای اول واسه ی عشق .
اشتیاقت تازه تر بود اما من همه ی اینارو می زارم پای زمونه.
بیا تا با مهربونی غصه ها رو کم کنیم رشته ی عشقمون رو تا عاقبت بهتر کنیم. 
                                                                                                           ادامه دارد.......

---

من هم به نوبه خودم این فاجعه اسفناک، زلزله بم رو به تمام
مردم ایران تسلیت میگم  و از خداوند منان برای
باز ماندگان طلب صبر و برای رفتگان طلب آمرزش و تنها کاری که از ما بر میاد کمک هست و دل جویی، تا حدعقل مقداری از درد هاشون رو تسکین داده باشیم و خود مون رو در غم شون شریک بدونیم....
 

واقعا خیلی سخته داغ عزیز دیدن 
این پدر شاید برای فرزندش خیلی آرزوها داشت ولی.....
من وقتی این عکس رو دیدم گریه کردم
خیلی سخته آدم جگر گوشش رو از دست بده
این شاید یک آزمایش الهی از طرف خداوندو واقعا آزمایشه سختی،خیلی سخت تر از اون چیزی که فکر شو بوکونید