در کوره
?رهی که پـیش ِ رویم باشد
جز عشق ِ تو کو که چـاره?جویم باشد؟
در آخر ِ راه ِ من تباهی است اگـر...
کفبین ِ پـیاله پـیشگـویم باشد
در ماذنه
?ی ِ عشق ... صلا می?دادند
با رنگ ِ تو عشق را جلا می?دادند
رفتم که ببینم چـه خبر هست آنجا
دیدم که مصیبت و بلا می?دادند
آنجا که تویی
... بهار و باران باشد
شادی ِ دل ِ تمام ِ یاران باشد
من ... بوته?ی ِ خشک ِ تشنه?ی ِ غمگـینم
چـشمم نگـران ِ چـشمه?ساران باشد
چـون باد به باغها دوانم کردی
چـون آب به جویها روانم کردی
چـون پـیر شدم برای ِ تکرار شدن
با بوسه?ای از لبت جوانم کردی
با آنکه از این عشق ِ تو خستم دل ِ خویش
ولله که ندانم به که بستم دل ِ خویش
باید که مجازات شوم باقی ِ عمر
کز بین ِ دل و جام شکستم دل ِ خویش
با آنکه بسان ِ شعله داغم شب و روز
بی روی ِ تو بی چـشم وچـراغم شب و روز
باران ِ نوازش ِ نگـاه ِ تو کجاست؟
خشکیده?ترین درخت ِ باغم شب و روز
ای آیه
?ی ِ عاشقانه ! تفسیر ِ تو چـیست؟
جز آتش و جز زبانه تاثیر ِ تو چـیست؟
جانی که چـو قاصدک برت می?آمد
تو... سوخته?ای . نگـو که تقصیر ِ تو چـیست؟
باری
... گـنهِ تو دل شکستن باشد
یا رشته?ی ِ مهر را گـسستن باشد
زان دام که دل فکند رَستن باشد
دیوانه?ی ِ خود به بند بستن باشد
چـشمم بنگـر تو
... گـله می?بارد از او
در خانه?ی ِ دل زلزله می?بارد از او
بگـریزم از آن زلف ِ تو زیرا که اگـر
زنجیر شود سلسله می?بارد از او
از بار ِ غمت ببین شکستم یا نه؟
وز جام ِ ستایش تو مستم یا نه؟
در من بنگـر خوب تماشایم کن
من لایق و در خور ِ تو هستم یا نه؟
ای بغض ِ شکسته
! ناله را معنی کن
ای ژاله?ی ِ اشک ! لاله را معنی کن
از بحر ِ معانی گـهری بیرون آر
چـون تشنه?دلان ... پـیاله را معنی کن
در حسرت ِ تو اشک ِ روانم چـه شود؟
و ز داغ ِ غمت آتش ِ جانم چـه شود؟
امروز که بودی دل ِ من تاب نداشت
فردا که تو می روی ندانم چـه شود
من بی غم ِ دوست
... شاد نتوانم زیست
تا سر ندهم به باد ... نتوانم زیست
سلطان ِ ازل که لحظه?ای جان ِ مرا
دور از تن ِ تو نهاد ... نتوانم زیست
باید که غمت به جام ِ جانم ریزد
وز شعله?ی ِ عشق در دهانم ریزد
این ساقی ِ جام ِ هستی از روی ِ زمین
باید که شبی بر آسمانم ریزد
بازآی و درختِ بی
?بهارم بشکن
هر شاخه بر اوست برگ و بارم بشکن
بازآی و به هر روش که خود می?دانی
از چـشم ِ خماریت خمارم بشکن
هر دل که بهانه
?ی ِ هوای ِ تو گـرفت
آهنگ ِ سرود ِ خوش?نوای ِ تو گـرفت
از ناز ِ طبیب بی نیازش کردی
آن لحظه که درد ِ بیدوای ِ تو گـرفت
قشنگ بود
amire azizam salam
indafe ahm ghashang update kardi mese hamishe
ghorboone oon mehraboonit che mikoni ba sarnevesht?
delam vasat tang shode bood in cammento vasat nevesht
dooset daram ye donya asheghoone
ghorboonet
amire azizam salam
indafe ahm ghashang update kardi mese hamishe
ghorboone oon mehraboonit che mikoni ba sarnevesht?
delam vasat tang shode bood in cammento vasat nevesht
dooset daram ye donya asheghoone
ghorboonet
من میخواستم اول شم... چرا چهارم شدم؟؟ این کیه ۲تا کامنت گذاشته؟ اون نبود اقلا سوم بودما..!!
چه اشکال داره..کی به کیه پنجم هم من...!!
عجب خوره بازی شده... ششم هم من... !! پسر تو که هنور عاشقی..به جون خودم عاشقی نون و آب نداره اگه داشت وضع ما این نبود که .....!!
شعرت پر معنا بود...ولی چرا اینطوری نوشتی نمیدونم....ولی فقط عشق رو بیشتر حس کردم....تا من سرنزنم تو هم نمیزنی دیگه؟؟؟؟!!!!....تا بعد بابای
میگم قسمت چهارم هم داره؟ اگه داره اول به من بگو تا خودم اول بشم:
وثق جان میبخشید این چند وقت سرم شلوغ بود ... شرمنده ... بارونی باشی ...
سلام آدامس لاویز من!...................چه عجب بالاخره تموم شد!................دفهه بعد مثنوی بنویس!............موفق باشی.............شاد باش و اززندگیت لذت ببر.!
خیلی قشنگ بود .. اینا رو خودت میگی !!؟؟؟
سلام.وبلاگ با محتوایی داری.میشه نام شاعرشو بنویسی.
موفق باشید.
سلام وبلاگ خیلی زیبایی دارین خوشحال می شم به وبلاگم سر بزنید
سلام خوبی شعر قشنگی بود ممنون که پی ام دادی .. فعلا
خیلی زیبا بود...
http://ahd.blogsky.com/
خیلی قشنگ بود چرا به روز کردی به من حبر ندادی؟از این به بعد به روز کردی خبرم کن
سلام !
به عهد جدید یه سر بزن !
اگه خوب بود آی دی پ رو بفرستم!
راستی روزت رو هم اگر ممکنه مشخص کن!
موفق باشی
صدر
سلام !
راست می گفتی ! رباعی نامه جالبیه ! حالا که خوندمش کلی حال بردم اساسی!
موفق باشی
صدر
ای نازنین " ای نازنین در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین
سلام عزیز وبلاگر. وبلاگ جالب و زیبایی داری. همچیش خوب و عالیه من واسه وبلاگت میمیرم(.جدی نگیر) منم یه و بلاگ در پیت دارم یه سر بهم بزن. دیگه سفارش نظرم نکنم. در ضمن اگه مایلی به هم لینک میدیم. منتظرم. آرزومند آرزوهایت. امیر
سلام !
میلاد فروزان هستی مبارک !
موفق باشی
صدر
آنجایی که تویی با آنکه بهار و شادمانیست اما انگار من در قفسی طلایی زندانیم. نمی دانم شاید به هیچ چیز اطمینان ندارم. شاید.........
ميدونی آسمونی ؟ مهم نيست چی ميمونه يا چی ميره / مهم نيست ديگری حرفش چيه / مهم اينه تو کجای ويترينی الان ؟ تو چه بهونه داری واسه فرار ؟ آسمون ابری / باشه بزار انقدر بباره تا همه جا سبز بشه / بزار انقدر بباره تا نفسی تازه بشه / من سياهيش و هيچ دوست ندارم / با يه پاکن همه رو ورميدارم/ تا فقط سفيديهاش و ببينم / تا فقط رنگ خدا شو ببينم ...........
پايه‌ام....تبادل لينک رو می‌گم!
سلام ... مرسی که به دیدنم اومدی خوشحال شدم ... می نویسم یادگاری تا بمونه روزگاری گر نبودم روزگاری این بمونه یادگاری :) ... حاظر به تبادل لوگو هستم ... لوگوتو می زارم ... یا حق
هستم .. با تبادل لینک موافقم!
سلام....همه ی اشعار از خودته؟؟؟؟.....بابا دمت گرم....خیلی معرکه می نویسی....موفق باشی و قلمت سبز.
باشه لینک منو بذار منم لینکتو میزارم راستی چه شعر خوگلی بودااااااا
اووم ! اینجا یه چیزی خیلی جالبه ! تعدد لینکها ! می تونی ساعت ها بگردی توشون آشنا ها رو پیدا کنی :)
سلام...خوبی...مرسی که سر زدی...هنوز وقت نکردم نوشته هات رو بخونم..اما میخونم.
فدای تو
سلام ! وبلاگتون خیلی زباست وخیلی با عساس .... عشق فقت یه هقیقت نیست بلکه جوزوی از زندگی ماست ....شاید تلخ باشه و امکان داره خیای شیرین باشه !! همیشه موفق باشی !!!تا بد ..... بدرود....
سلام دوست خوبم.وبلاگ خیلی توپه.من لینکتو گذاشتم.بازم بهت سر می زنم.فعلا....
سلام وبلاگ بسیار زیبایی دارید امیدوارم موفق باشید اگر افتخار دادید یه سری هم به من بزنید
عشق را تجربه کردم به تو میگویم مکن
چنان در جان من جانانه جانی که گر جان از تنم بگریزد امشب ز جانت تا سحر جانا بمانم
سلام . خیلی شعرت پر معنا بود.
راستش اومدم بگم که وبلاگ منTechno Love ( عشق نو ) برای همیشه خذف شد ... نپرس چرا .... فقط بدون که حذف شد ... فعلآ جای دیگه ای می نویسم ... آدرسش رو نوشتم ... اما آخرین باریه که آدرسش رو می نویسم ... آخه می دونی چیه .... وبلاگ من یه وبلاگ کاملآ شخصیه اگه می بینی میام و به شما سر می زنم به خاطر خودمه نه جذب خوانندهء بیشتر ... دوست ندارم هیچ جا لینکم باشه ... هیچ جا ... فقط می خوام دوستام بیان و نظر بدن ... همین ... از فعهء بعد اگه بیام دیگه لینکم رو تو قسمت نظر خواهیت هم نمی زارم .... اگه دوست داری یه جا نگهش دار که بازم بیای پیشم ... منتظرتم ...
چی بگم راجع به این شعر؟من چند خط درمیون خوندمش(دروغ که نداریم) شعر جالبی بود ... یه سر هم به قسمت قبلیا میزنم که جا موندم و نخوندم...برم ببینم چی میشه
سلام دوست عزیز........ممنون که به من سر زدید.......شاد باشید.......
سلام خوبین وبلاگتون خیلی قشنگه اگه موافقین با هم تبادل لینک داشته باشیم من منتظر جواب شما هستم راستی آپدیت کردم و منتظر م .مهسا
سلام نازنینم
رنگین کمانم , که با وزشی همراه باد رفتی
میدونی چقدر دلم برای از تو گفتن , تنگ شده ؟
میدونی چقدر برای دوریت بهانه ها دارم؟
دلم می خواد بر صفحه هات کاغذ هزار ها بار بنویسم
که چقدر, دوستت دارم
چقدر دلم برای بودنت, بوی تنت , تنگ است؟
آینه قهر کرده با من , دیگر به نزدش نمیروم
اخه وقتی تو نباشی به چه شوقی , گیسو پریشان کنم, بگو؟
لینک نذاشتی که نیام اینجا ممل امریکایی ؟ من از تو زرنگترم ..... خنده .جدی نگیر
جهت شفای عاجل دل برادر حمید پس نماز غروب دعای ال امان هر روزه برگذار است از خواهران و برادران حمایت بی دریغ را آرزومندیم / بعد از هر نماز غروب ال خلاص ال امان العشق ناگهان را برای برادر حاج حمید نازنین فراموش نگردد . اجرتان با دل غریب
E-mail: وارد نشده است
URL: kimiya-khatoon.persianblog.com
نویسنده: کیمیا خاتون
جمعه، 13 شهریور 1383، ساعت 14:2
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم من مرغ لاهوتی بدم دیدی که لا سوتی شدم دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
E-mail: وارد نشده است
URL: kimiya-khatoon.persianblog.com
نویسنده: کیمیا خاتون
جمعه، 13 شهریور 1383، ساعت 13:58
به میمنت و مبارکی انشالله که روز شکار خوبی داشته بوده باشی و پرستوی خوش قد و بالایی زده باشی قناری . رفتی شکار گیری .....دیدی شکار گشتی .....رفتی قرار یابی خود بیقرار گشتی
E-mail: وارد نشده است
URL: kimiya-khatoon.persianblog.com
نویسنده: کیمیا خاتون
جمعه، 13 شهریور 1383، ساعت 13:58
سلام یگانه جان شما خودش و ناراحت نکن این حمید عادت داره برای همه یک اسم درست کنه بذاره توی کامنتها که خودش تنها حالش و ببره بعد بره دنبال شناسنامه برامون و ثابت کنه رفیق ماه ای است . دیگه یا آدم باید عاشق باشه یا عاقل هر دو که با هم نمیشه . این طفلک هم چشماش داره البالو گیلاس می چینه / یه کم بهش حق بدیم صد بار دعا کردیم خدا عاشقش کنه خوب اینهم میشه نتیجه اش خود کرده را تدبیر نیست..... مگه نه حمید؟
این اشتباه کپی شده بود شرمنده مال شما این بود////رفتم پشت پنجره پیش گلی داشت اونجا خیابون و تماشا میکرد دیدم نگاهش به آسمون خیره شده و چشم ازش بر نمیداره رد نگاهش و گرفتم ببینم داره به چی نگاه می کنه فهمیدم تو رویا است چون چشاش راه نداشت سرگردون یه گوشه آسمون مونده بود آویزون بعد یه آهی کشید و گفت :
خدا اون بالا زندگی می کنه ؟
گفتم : خدا همه جا هست اون بالا اینجا توی تو تو نفست و آسمون و حتی توی رنگین کمون
گلی: یعنی حتی توی دریاهم خدا هست ؟
بله که هست اون همه جا و در همه چیز هست
گلی: توی اون آقا پلیس ِ هم هست ؟
بله توی آقا پلیس هم هست .
گلی توی اون آقا دزده هم هست که با تفنگ میره دزدی؟
بله توی اونم هست .
گلی : بعد روز قیامت خودش و چطوری دعوا می کنه ؟
والله یه کم گیر کردم و با من و من گفتم نه خدا