عشقم عشق های قدیم

بابا میگفت اون زمونها، حدوداً  ۲۰-۳۰ سال پیش ، یه چیزی بود به اسم معرفت .

میگفت این یه چیز رو همه داشتن حتی اگه چیز دیگه ای نداشتن .

بابا میگفت ، همه حاضر بودن واسه این یه چیزشون خیلی چیزهاشون رواز دست بِدن ، حتی گردنشون رو .

بابا میگفت اون موقع همه مرد بودن حتی زن ها ولی الان همه زنن حتی مردها.

بابا میگفت اون موقع وقتی یکی از رفیقش ناراحت میشد ، میومد صورتش رو می بوسید و می گفت معذرت ، معذرت و فقط معذرت ، اون طرفی هم که باعثِ ناراحتی بود شرمنده میشد و دست دوستش رو میبوسید بدونِ اینکه چیزی بگه ، و این چیزی نگفتن خیلی رساتر از خیلی چیزها گفتن بود.ولی الان میدونید چه جوریه؟: اگه یکی ازت ناراحت باشه ، وقتی میاد پیشت ، سلام هم  که بدی بهش زوری میگه سلام ، و  سعی میکنه روش رو اون وری کُنه ، سعی میکنه چشماش تو چشمات نیفته ، و هر چی بهش بگی میگه .... ( یعنی سکوت )
بابا میگفت اون زمون ها  وقتی یکی میخواست بره مسافرت ، وقتی میخواست بره یه مدت نباشه ، میومد پیش آشناهاش حلالیت می طلبید( حتی واسه یه مسافرتِ ۲ روزه ) و با رخصت از همه میرفت پی کارش .
الان می دونید چه جوری شده ؟ اونی که می خواهد بره سفر میذاره میره ، بدونِ اینکه بیاد پیشت ، حالا نیومد پیشت هم هیچی ، لااقل یه زنگ هم نمی زنه بهت که داره میره ، از همه اینا جالب تر این که :
وقتی زنگ میزنی بهش که کجایی؟ میگه رفتم فلان جا . بعد هم ازت طلب کار میشه که چرا خبری ازت نیست .
بابا میگفت اون زمون ها ، وقتی یکی مهمون آدم میشد ، وقتی میومد به شهر غریب ، همه کار و زندگیشون رو ول میکردن ، میرفتن پیش اون ، حالا چه اون مهمون عزیز بود چه نا عزیز. الان می دونید چه جوری شده : یه عزیز هم که میاد به شهر کسی ، همه در میرن ، انگار خدای نکرده عزرائیل اومد که جون آدم رو ازآدم رو بگیره ، همه قایم میشن تو سوراخ موش ، از اینا جالب تر می دونید چیه ؟؟؟
وقتی یکی حالا داره ادای
معرفت
قدیمیا رو در میاره و میره پیش اون مهمون و احترام میذاره بهش . یکی دیگه بهش میگه ، تو داری اونو تحویل میگیری که من ضایع شم .(خوب تو هم مرام داشته باش که ضایع نشی )
بابا میگفت اون موقع
عشق ارزش داشت ، قول محترم بود ، همه با هم بودن حتی اگه با هم نبودن ، همه دستا به دست هم بود حتی اگه فاصله ها  دور بود ، همه چشما تو چشم
هم بود حتی اگه سرها پی کارهای دیگه میچرخید .
الان می دونید چه جوریه ؟؟؟
عشق شده کشک ، قول شده باد هوا ، همه بی همن حتی اگه کنار هم باشن ،دستی هم اگه تو دست دیگه باشه اون یکی دست یا هی دارهِ طرف رو هل میده که برو عقب یا داره این در و اون در میزنه که یه دست گرم تر پیدا کُنه، چشا دیگه رنگ ارزشی نداره که بخواد تو هم بیفته ، هر چی هم که تو چشمای اینو اون میبینی حرص و حسادت و از این چیزاست .

نظرات 13 + ارسال نظر
مریم جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:42 ق.ظ http://maryam691.blogfa.com

بلاکت قشنگه !
حرفت هم حرف حساب!

! جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ق.ظ http://alldaytimes.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
-----------
معرفت در گرانی به هرکس ندهندش
پر طاووس گران است به کرکس ندهندش
----------------------
تو پست قبلی در باره ۴ ساله شدن وبلاگت نوشته بودی
می خوام یه جوری به خاطر این پشتکار بهت تبریک بگم
رفتم نوشته های اولی شما رو خوندم
خرداد ۸۲
----------------------
مثل اینکه با یه تجربه ناخوشایند نوشتنو شروع کردی
--------------------
خیلی دوست داشتم بدونم اون موقع چند سال سن داشتی
الان وقتی که به اون موضوع فکر می کنی چه احساسی بهت دست می ده

آیا اون ارتباط برای همیشه قطع شد
------------------
...شاید .... شاید ....
امروز ... من ... همون چهار سال پیش تو هستم
تقریباْ با همچین انگیزه ایی نوشتنو شروع کردم
می خوام بدونم ۴ سال دیگه کجا هستم .
آدرس میل من تو کامنت هست
---------------
دوست دارم از تجربه تو استفاده کنم
اگه تونستی باهام تماس بگیر
خیلی خوشحال می شم
------------------
!

سمانه جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ق.ظ

رکسانا جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:42 ب.ظ

سلام....قشنگ بود ولی کاش یه تاریخی ...یه اسمی ...میذاشتی

یاراستاد یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:31 ق.ظ http://www.eshghemoteali.persianblog.com

سلام خوب کار کردی من مطا لعات وتجر بیاتی درارتباط معلم الهی وشاگرد دارم خوشحا ل میشم نظرتو بدونم

[ بدون نام ] یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ق.ظ http://www.eshghemoteali.persianblog.com

سلام خوب کار کردی من مطا لعات وتجر بیاتی درارتباط معلم الهی وشاگرد دارم خوشحا ل میشم نظرتو بدونم

بهناز یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://nooshnaz.blogfa.com

دستت درد نکنه وبلاگ عالی داری اگه خواستی منو لینک کن

بهناز یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ب.ظ http://nooshnaz.blogfa.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری دوست دارم باهات دردودل کنم البته اگه بخوای گوش کنی اگه شد یه ایمیل به من بزن باشه

هانی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ق.ظ http://www.mehrsad.blogfa.com

سلام.درسته.

سید مهدی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:05 ب.ظ http://raahil.blogfa.com

بنام... هی ...حرفاتون یه جورایی هم غریب بود هم آشنا.. اگه وقت کردید چهار قسمت داستان « خیلی زود عاشق شدم » توی پست های قدیمیم بخونید.. به امید...

رویا پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:21 ب.ظ http://www.roya-23.blogfa.com

سلام دوست قدیمی..
حرفات درست
تو این دوره کو معرفت؟

پریسا پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

خیلی عالیه وبلاگت من که از خوندنش لذت بردم

مارکوپولو چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام دادا
وبلاگت خیلی جالبه ولی عزیز بهتره از عشق دیگه ننویسی چون دیگه کسی باور نداره. بدرود دوسته عزیز!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد