ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عشق الکی ۴ ساله شد
سلام دوستان عزیز. وب لاگ عشق الکی چهار ساله شد.
و من در اینجا از همه شما عزیزان تشکر میکنم
که عشق الکی را در طول این مدت چهار سال
همراهی کردید.
وقتی تو رفتی
وقتی تو رفتی شمع روشن شبهایم خاموش شد ،
پنجره رو به زیبایی و رو به آغوش
مهربانت بسته شد ، چشمه لبم خشک خشک شد ،
و آغوشم تنها بهانه تورا می گرفت!
وقتی تو رفتی آتش غم دوری و فاصله در وجودم شعله ور شد ،
آسمان چشمانم ابری و دل گرفته شد و غروب غمگین عشق
در آسمان قلبم نشست!
وقتی تو رفتی دنیا برایم عذاب شد ،
و ثانیه ها برایم پر ارزش تر از گذشته شدند!
وقتی تو رفتی نگاهم دائم به ثانیه ها و لحظه های
زندگی بود تا هر چه زودتر بگذرد و
دوباره تو را در کنارم خودم احساس کنم!
وقتی تو رفتی همدم من پرندگان شدند و
رفیق شب و روز من تنهایی شد!
تو که رفتی شهر برایم غربت شد ،
و خانه برایم یک زندان پر از شکنجه و عذاب شد!!
تو که رفتی چشمانم همیشه در حال بهانه گرفتن بود ،
و دستهایم همیشه لرزان!
تو که رفتی هیچ حسی در وجودم نبود ،
و تنها آروزی تورا از خدای خویش داشتم!
وقتی تو رفتی هر روز به یاد تو و به فکر تو بودم
و هر شب نیز اگر خوابی به این
چشمهای خسته من می آمد خواب تو را میدیدم!
وقتی تو رفتی تنها به پایان جاده زندگی می اندیشیدم ،
و تنها نگاهم به پایان جاده که به
تو میرسم و تو را در آغوش خود میگیرم بود!
تو که رفتی من مانند ساحلی بودم که
در کنار دریای پر از عشق منتظر امواج محبت تو
بودم!وقتی تو رفتی ، نام سفر برایم یک کاووس وحشتناک شد
و دیگر از هر چه سفر بود
نفرت داشتم!تو که رفتی قلمم بر روی کاغذ خیسم
تنها از دوری و از رفتن تو مینوشت!
تو که رفتی عاشقی برایم پر درد تر و غمگین تر از گذشته شد !
وقتی تو رفتی هر زمان که پرستوها بر فراز
آسمان دلم پرواز میکردند به آنها می گفتم
سلام عاشقانه مرا به تو برسانند
و روزی تو را همراه با خود بیاورند.
سلام.مبارکه .انشاءالله صد سالگیش
تولدش مبارک
میشه اسم بلاگتو عوض کنی بزاری بی مرام
تبــــــریک میگم!
به تو می نویسم ، به تو که گویی از آب آمدی و به آب رفتی
به تو که از هر چه آغاز بود به پایان رسیدی
تو که دستهایت بوی سپیده می داد و چشمهایت رنگ عشق داشت.
تویی که امروز نگاهت خاکستریست،
به تو می نویسم.
چه بیهوده ورق می خورند این روزها در انتظار نامی که دیگر نیست،
چه کودکانه می شکند این بغضها برای چشمهایی که دیگر تر نیست
و چه ساده انتظار می کشد روزهای روشن فردا را ، به امیدی که دیگر نیست.
به تو می نویسم ، آری تو.
نه فقط خاطرات تلخ و شیرین ، نه فقط بازی نگاه ، نه فقط دست سرنوشت، نه فقط رسم روزگار
آری تو و آوای تلخ فاصله
به تو می نویسم که رفتنت همه چیز را محو کرد ، همه چیز.
گم شدیم در سرنوشت،گم شدیم در فاصله ،
گم شدیم در یک نگاه ،
گم شدیم در یک غروب آفتاب
سلام.نیلوفـــــــــــــرم .ممنونم از پی ام . ان شا الله ۱۰۰۰۰ (هر چی میخوای صفر اضافه کن) سال بلاگت....موفق باشی عزیزم همیشه و در همه حال....
سلام ... زیبا بود...
حس غریب تنهایی ، حسی که وجودم را در برگرفته ،
تنهایی که چون پیچک بر تن احساسم پیچیده است ،
پیچکی که تا لحظه ای دیگر احساسم را خفه می کند ،
به گمانم تمام لحظه ها و احساسم را
تنها تو می توانی از اسارت برهانی ...
آپ شد ...
منتظرتم ...
سلام
تبریک میگم...
با شما تبادل لینک می کنم
عالی است
من سر نزنم تو هم سر نزن ها!
تبریک میگم انشاله ده سالگی و....
مبارکه
سلام ...
مرسی که اومدی ...
بازم آپ کردم ... بیا که خوشحال میشم ... دلگرمم کن
" در به در غزل فروش منم که گیتار می زنم
با هر نگاه به عکست انگار من خودمو دار می زنم "
نمی دانم !
به گمانم باید بروم !
آری ! فقط باید بروم ...
به کجا نمی دانم ! تو بگو ...
منتظرتم ..
سلام خوبی؟؟؟؟؟من حدود ۱ سال هست که حداقل هر هفته به وبلاگتون سر میزنم؛واقعا محشره؛شایدم یه چیزی اون ور تر؛ولی هیچ وقت تو نظر خواهی ها شرکت نکردم؛آخه میدونی نه اینکه جذ ب مطالب میشدم وقتی برام نمی موند ولی گذشته از شوخی واقعا وبلاگ خوبی داری؛راستی تولد چهار سالگی شم مبارک به قول رویا انشا الله تولد صدسالگیش ؛ من تازه به جمع بر وبچه های وبلاگ نویس اضافه شدم؛حدود ۲ماه؛خوشحال میشم اگه به وبلاگ من هم یه سرس بزنی و به عنوان یه وبلاگ نویس پیشکسوت که چهار تا پیرن بیش تر از ما پاره کرده با انتقادات و نظراتت به منم کمکی کرده باشی ؛ببخشید اگه وقتتو گرفتم؛موفق باشی و خدانگهدار
سلام
تولدش مبارکه
ازتون واقعاً تشکر می کنم.امیدوارم خدا از عمر هرچی نامرده برداره بذاره رو عمر وبلانگ شما!!!