سکوتی سرد در تنهایی و درد

دلم نمی خواهد دستهایم را در دستهای سرد غم بگذارم و زندگی کنم
دلم نمی خواهد دستهای سردم را در دستهای غم بگذارم و گریه کنم
دستهای من و غم هردو سرد است و من با گرفتن دستهای غم دستهایم یخ میزنند.از غصه ،
از تنهایی یخ میزنند.راهی ندارم باید دستان غم را بگیرم وقتی محبتی نیست
امید به زندگی ام با گرفتن دستهای سرد غم از بین می رود
دلم می خواهد دستهای گرم محبت را بفشارم.دلم می خواهد دستهای گرم محبت را بفشارم تا یخ
های دستم از گرمای محبت آب شوند.
می خواهم با گرفتن دستهای محبت گریه کنم اما اینبار گریه شوق.
اما هیچ دستی از سوی محبت برروی من دراز نمیشود.
غم با تنهایی، با غصه، با درد آمده به سراغ من.
به استقبال کدامیک باید رفت؟
دستان سرد کدامیک راباید گرفت وقتی راهی جز این نباشد؟
غم که به زندگی بیایید دیگر رفتنی نیست
غم که به زندگی بیاییدشکستنی نیست
یخ دستان غم آب شدنی نیست
تنها محبت است که میتواند این یخ را آب کند و غم را از زندگی محو کند.
اما افسوس که محبتی نیست
محبت پس تو کجایی که زندگی ام دارد با بودن غم و تنهایی تباه می شود

نظرات 13 + ارسال نظر
فهیمه سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:42 ب.ظ

سلام داداشی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الینا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:48 ق.ظ http://www.hastibakhsh.parsiblog.com

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارین .
خوشحال میشم به وبلاگ من هم یه سری بزنید
شاد زی
بدرود

sheyda پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام
اولین بار می یام اینجا
همرو خوندم........
آفرین به احساست........
اما............ این حرفو از من داشته باش ...............
یه روز می یاد که پشیمون که نه اما می گی خرج کردن احساس برای کسی خوبه که لایقه احساسه.......
عشقو درک کنه .......عشقو بفهمه تا بتونه لمسش کنه ....... به هر قیمتی شده باهات بیاد ....... هر زمان هر جا می خواد باشه اما همراهت باشه.

عشقو برای لایقش خرج کن .

هیلدا جمعه 2 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام.خیلی قشنگ مینویسی.
امیدوارم موفق باشی....
....................................................
هنوز هم به یاد لهظه ای که عشق را با هم قسمت کردیم
و من دزدانه سهم بیشتری برداشتم ، دلم میلرزد...

کیمیاگر جمعه 2 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ب.ظ http://goldenrecommend.blogfa.com

سلا م دوست من

در اندوه غرق نشو ، بلکه نظاره گر آن باش واز آن لذت ببر ، زیرا اندوه زیبایی های خاص خود دارد.

[ بدون نام ] یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://30ghe.blogfa.com

سلام.از دیدن بلاگت لذت بردم.به ما هم سر بزن....

مریم دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.homarazy.persianblog.com

سلام زیبا بود

ناناز دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ http://nooshnaz.blogfa.com

سلام
قشنگ نوشتی من وتو یه جورایی مثل هم هستیم نمی دونم جدیدا به وبلاگ من سرزدی یا نه بروببین منم خیلی ناراحتم اما عشق من الکی نیست من ... بی خیال بعضی حرفا باید تو دل آدما بمونه وفقط خودش غصه بخوره حتما به وبلاگم سربزن نمی دونم چی شد قطع شد گفتم شاید ناراحت شدی از دستم یه ایمیل برام بزن تا ادرس دقیقت رو داشته باشم شاید خودمو معرفی کنم

فرزانه دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.telesm_tanhayi.persianblog.com

خیلی خیلی قشنگ بود؛اجازه هست از این مطلبت استفاده کنم ؛بدجوری به دلم نشسته واقعا وبلاگت محشر شده؛مخصوصا از زمانی که موزیکم روش گذاشتی؛فضاش خیلی عشقولانه و رمانتیک شده موفق باشی دوست عزیز

فردی بیخیال جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:14 ب.ظ http://daneshjoyeazad.persianblog.com

سلام وبلاگ جالبی داری .

کوچولو شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.sahele-zendeghi.blogfa.com

سلاممم
خوبییی
وبلاگتتت خوبهه
می تونه بهترم بشهه
به وبلاگه منم حتما نظر بده
دوست دارمم
بای

saghar سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ق.ظ http://saghar_deldar.myblog.ir

salam khobi webe jalebidary ye sar ham be ma beza
http://saghar_deldar.myblog.ir

مریم چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://http:

لطفا بی خیال تباهی شو
تو اهل تباه شدن نیستی
چون من یعنی محبت اومدم سراغت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد