بگو که دوست دارم

چشمانش پر از اشک بود به من نگاه کرد و گفت : فقط امروز برای مدت زیادی از برم میروی بگو که دوست دارم به چشمانش خیره شدم قطره های اشک را از چشمانش زدودم و بر لبانش بوسه ای زدم اما نگفتم که دوسش دارم روزی که به سوی او رفتم آنقدر خوشحال شد که خود را به آغوش من انداخت و سرش را بر روی سینه ام فشرد و گفت امروز بگو دوسم داری دستهای سفید و بلندش را گرفتم اما باز نگفتم که دوسش دارم . ماهها گذشت در بستر بیماری افتاد با چند شاخه گل میخک سرخ به دیدارش رفتم کنار بالینش نشستم او را نگاه کردم به من گفت : بگو که دوسم داری میترسم که دیگر هیچ وقت این کلمه را از دهانت نشنوم اما باز بوسه ای بر لبانش زدم و رفتم . وقتی که آن روز به بالینش رفتم روی صورتش پارچه ای سفید بود وحشت زده وحیران پارچه را کنار زدم تازه فهمیدم چقدر دوسش دارم فریاد زدم : به خدا دوست دارم اما….

نظرات 9 + ارسال نظر
anita چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:32 ب.ظ http://lovetolove2000.blogfa.com

با سلام .
دوست عزیز وبلاگ خیلی قشنگی داری واقعا زیباست
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست

به منم سر بزن عزیزم خوشحال میشم مرسی

علوی سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ق.ظ http://pug1.mihanblog.com

سلام
سر زدنم خیلس اتفاقی بود
مطالب شما هم زیبا بود
به من هم سر بزن خوشحال میشم
فعلا

سیاوش سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ب.ظ http://club14.mihanblog.com/

وبلاگت حرف نداشت برای تبادل لینک یه سری بزن.club14.mihanblog.com

وفا جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:53 ق.ظ http://www.vafa3917.blogfa.com

وبلاگ خیلی قشنگی داری همه مطالبت نظرمو جلب کرده

ساناز شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://shabhayesard.blogfa.com

سلام وبت عالیه اگه به من هم سر بزنی خوشحال میشم

newmagicg چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:07 ب.ظ

وبت عالیه خیلی به دلم نشسته عاشق نوشته هات شدم.

... چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ http://mohamadeshghame.blogfa.com

وب زیبایی داری به منم سر بزن

سارا شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:00 ب.ظ

وبت خییلی قشنگه.باور تلخ نبودنت...

تاوان کدامین اشتباه بود؟

تو گفتی بمان و من ماندم...

اکنون که تو رفته ای...

من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی

خود خیره شده ام...

و نمیدانم اخر چه خواهد شد...

میروی و من نگاهت میکنم...

تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو...

یک عمر برای گریستن وقت دارم...

اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست...

و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم

علی سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ http://WEBBANER.FAY.IR

دوست من وب قشنگی داری.
اگر یک بنر زیبا برای وبت می خواهی به آدرسی که نوشتم
مراجعه کن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد