-
چرا این جوری شد؟
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 09:27
همه به آدم زل می زنند و با قیافه حق به جانب می گن :خودت خواستی. آخه من چه جوری بهشون بگم :که من مقصر نبودم ،آفتاب مقصر بودورنگ آسمون مقصر بود و گنجشکها مقصر بودند . من چه جوری بهشون بفهمونم که اون روز یه روزی بود و نسیم یه جوری می وزید که جز عاشق شدن هیچ کار دیگه نمی شد کرد؟ می دونید از کدوم روزا بود؟از اون روز ها که...
-
شکستن...
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 09:26
● تا بحال شده بشکنید...جوری که تمام وجودتون ذره ذره بشه...هیچ میدونی چقدر درد داره...اشتباه نکن منظورم شکست عشق نبود...شکست تمام وجودت در برابر یک حرف یک جمله بی اهمیت و ساده... منهم یک روزی شکستم...به همین سادگی...بی صدا...بدون حرف...حتی ناله هم نکردم...و نمیدونید چه قدر درد داشت و چقدر...... و اینکه چقدر دلم فریاد...
-
افکار پریشان
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 09:24
می شه از واقعیات زندگی فرار کرد . همهء اتفاق های غیرمنتظره هم مال تو قصه ها نیست . یه روز چشم باز می کنی و می بینی تو هم وسط یکی از همون قصه هایی ، به همین سادگی . هنوز همه چی عجیبه . هنوز من نباید بدونم جریان چیه . هنوز نمی تونم به روی خودم بیارم که می دونم . هنوز نمی دونم کدوم درسته و کدوم غلط . هنوز بهش فکر نکردم ....
-
وبلاگ
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 09:23
امروز داشتم همین وب لاگمو می خوندم پیش خودم می گفتم و اعتراف می کنم که تو تمام اینمدت سعی می کردم که جدی نگیرمت.ولی متاسفانه نتونستم .تو جدی تر از اونی بودی که اولش فکر می کردم. اعتراف می کنم که چندین و چند بار سعی کردم که دیگه سراغت نیام وبی خیالت بشم،ولی هیچ وقت بیشتر از 15 روزطاقت نیاوردم،هنوز هم این وسوسه رها...
-
.:کوچه:.
شنبه 10 خردادماه سال 1382 13:32
بیتو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم، همهتن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانهی جانم، گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی...
-
چشماش مثل کسی هست که من دوستش داشتم
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:49
-
همیشه عاشق بمون
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:48
عشق رو هیچ کس نمی تونه عوض کنه . حتی اونهایی که دیکگه نمی خوان بهش فکر کنن حتما یه جایی در اعماق ذهنشون یه چیزی مثل یک خاطره یا یک رویا و یا ......چشمک می زنه که همون عشق . من هم هر چی تو این وبلاگ بنویسم هر چند مستقیما به عشق ربطی نداشته باشه ولی حتما حتی به صورت غیر مستقیم هم از عشق حرف می زنم . چون می دونم که هر...
-
عشق همه جوره هست فقط سعی کن عاشق باشی
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:47
اینم یه جور عشق... یه عشق دریایی ... عشق ناب آبی
-
من از غم مینویسم مینویسم که بخونی من از دل مینویسم که غم عشق بیدونی
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:46
همه اینها میگزره فقط میتونم بگم........................................................................... میرند آدما از اونها فقط خاطریهاشون به جا میمونه پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است. به خدا عشقت واسه من رنگ جونونه.!!! به خدا عشقت مثل آتیش تو قلبم مثل خونه.!!! اگه یاره تو باشم با این دستهای خاستم واسه تو...
-
عاشق
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:45
زندگی… فوران عشق است در بعد زیبای آن وجوشش محبت است ازنگاه عاشق . عشق… گذران زمان است دربی زمانی گذر زندگی است در زیبایی.. تنهاترین تنهاست… اوکه عاشق است ولی معشوق به او بی اعتماد است . اما افسوس از آن روزی که عاشق چون به معشوق روی کند معشوق رادرحال فرار از خود ببیند. شاید که تصورش سخت باشد ولی می تواند باشدواز همه...
-
شکست در عشق
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:43
بعضی وقتها تو اتفاقهایی که برام می افتاد سخت احساس دل تنگی میکردم.دلم میخواست یک سنگ صبور داشتم و براش حرف میزدم.یکی رو داشتم که بتونم سرم و بگذارم رو شونش و اونقدر گریه میکردم که بیهوش میشدم.حالا که دیگه همه چیز تموم شده دلم میخواد لحظه لحظه اون اتفاق هارو و اون احسا، سارو براتون بگم. بگم چی شد که عاشق شدم.چی شد که...
-
معرفی
شنبه 10 خردادماه سال 1382 11:41
سلام ، سلامی به گرمی آفتاب سوزان امید وارام دوستانی که به وبلاگ می آیند هال شون خوب باشد مقدمه شوما رو به این وبلاگ صمیمانه تبریک می گم هالا بریم سر اصل مطلب یعنی معرفی من پسری هستم که قلبم از دسته کسی که دوستش داشتم شکست من قلب و اهساسم رو دادم دسته ... ولی او مرا فراموش کرد هالا فکر کونم فهمیده باشید چرا اسم وبلاگم...